- سان دیدن
- گذشتن فرمانده از برابر سربازان و مشاهده آنان. درین هنگام سربازان به حالت خبر دار هستند
معنی سان دیدن - جستجوی لغت در جدول جو
- سان دیدن
- در امور نظامی بازدید کردن فرمانده در حال عبور سواره یا پیاده از سربازانی که به صف ایستاده باشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عرض سلاح و سامان لشکر
صلاح دانستن، مناسب تشخیص دادن
بیاد مرده یکسال پس از مرگ او اطعام کردن
آماده کردن، ساز پرداختن
آسیب و گزند دیدن
حیات دادن، جان بخشیدن
قبض روح شدن، جان سپردن
مرگ عزیزی را دیدن از فوت خویشاوندی غصه دار شدن
تحمل ظلم کردن ستم چشیدن
تحمل ظلم و ستم کردن، ستم کشیدن
سال خورد، سال خورده، سالمند، پیر
کنایه از از مرگ فرزند یا یکی از خویشان نزدیک خود دل آزرده شدن
ساختن و آماده کردن، آراستن، سامان دادن، نظم و ترتیب دادن
به چشم دیدن آشکار دیدن آشکار دیدن
پیش بینی کردن حوادث در وقایع گذشته و آینده کسی فال زدن تفال کردن
بخشیدن نان عطاکردن نان، روزی رساندن رزق دادن: اوراببهانه نان دادن درخانه کشتندزن بترسید وبگریخت
طالع دیدن، از نیک و بد بخت و طالع خود یا دیگری آگاه شدن و از آیندۀ وضع و حال اطلاع یافتن
تعجب کردن، از روی شک سخنی گفتن
تعجب کردن، از روی شک و گمان سخن گفتن